92/2/3
10:47 ص
زینب نام آشنایی است که دور آن را هالهای از اوصاف نیک و برتر احاطه نموده است. صبر زینب(سلام الله علیها) زبانزد دوست و دشمن است؛ و آسمانیان نیز با آن آشنا چرا که « از صبر زینب ملائکه آسمانی به تعجب آمدند.» وفای زینب نیز بر کسی پوشیده نیست، چرا که او بود که با تحمّل رنج آورترین حادثهها، و دادن جوانان خویش وفای خود را به برادر و امام خویش ثابت نمود.
دانش و بصیرت زینب(سلام الله علیها) هم برای همه مشهود است چرا که با بصیرت او و خطبهها و پیامهای او بود که انقلاب کربلا تا درون کاخ یزید در شام پیشرفت و یزید و ابن زیاد را به زانو در آورد.و تدبیر او بود که کاروان اسرا را با سربلندی به مدینه رساند، و در طول اسارت ، عزّت و سربلندی را، عبادت و عرفان را، حیا و عفّت و پاکدامنی و نجابت را به نمایش گذاشت و حقاً که زینب، زینت پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) میباشد . با این همه فضیلت:
دو عالم بر علی نازد علی بر همسرش نازد
علی و همسرش زهرا (سلام الله علیه) به زینب دخترش نازد
در این مقال برآنیم گوشههایی از حیا، عفت و پاکدامنی زینب را به تصویر کشیم و ره توشه گرانبهایی برای بانوانی که میخواهند زینب گونه زندگی کنند و به افتخار و سربلندی ابدی برسند، مهیا سازیم.
ضرورت بحث حیا امروزه در سرتاسر جهان، مخصوصاً کشورهای اسلامی و علیالخصوص جامعه تشیّع که تلاش استعمارگران و مهاجمان فرهنگی برآن شده تا حیا و عفّت بانوان را نشانه روند و جامعه را از این راه به بیبند و باری و بیدینی سوق دهند و در نتیجه آن به مطامع شیطانی خود برسند، چرا که آنها به خوبی یافتهاند اگر دین و مذهب تشیّع را بخواهند نابود کنند. باید حیا، عفت و پاکدامنی را از بین ببرند. هرگاه از جامعه حیا رخت بر بست و عفت در آن لگدکوب شد، دین هم بساط خویش را جمع خواهد کرد.
علی (علیهالسلام) به زیبایی میفرماید: « نیکوترین لباس دین حیا است.» امام صادق (علیه السّلام) فرمود: « ایمانی نیست برای آن کسی که حیا ندارد.» و امام باقر (علیه السّلام) فرمود: « حیا و ایمان با هم بر یک شاخه قرار گرفتهاند، پس هرگاه یکی از آن دو برود، دیگری نیز از او تبعیت میکند.» و زیباتر از همه، امام حسین (علیه السّلام) ـ آن کسی که زینب (سلام الله علیها)، حیا را از مکتب او آموخت ـ فرمود: « آن که دین ندارد، حیاء هم ندارد.»
از روایات فوق به خوبی استفاده می شود که بین ماندگاری دین در جامعه و وجود حیا، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. مهاجمان فرهنگی، بخوبی این رابطه و ملازمه را دریافتهاند از این رو صهیونیست معروف «نتانیاهو» این گونه القاء میکند که «برنامههای ماهوارهای به مثابه یک نیروی شورشی بسیار مؤثر عمل میکنند، بچّههای ایرانی مسلماً لباس های زیبایی را خواهند خواست که در شوهای تلویزیونی میبینند آنها استخرهای شنا و شیوه زندگی فانتزی خواهند خواست.»
در حال حاضر ماهوارهای برخی کشور جهان برای مردم ایران برنامههای تلویزیونی به زبان فارسی پخش میکنند ومتاسفانه اکثر آنها علیه نظام جمهوری اسلامی و ناهنجارهای فرهنگی و اجتماعی برنامه پخش میکنند.»
از طرف دیگر هواداران استکبار جهانی در داخل کشور با قلمهای زهرآگین و رفتارهای زننده، لباسها و فیلمهای مبتذل، در نابودی حیا و عفت، استعمار را یاری میرسانند. و با کمال بیحیایی دم از اختلاط پسر و دختر، و طرح دوستی و رفاقت آنها میزنند، اینها همانها هستند که . . .
البته از اینها و اربابانشان گلهای نیست چرا که آنها خود همان گونهاند «از کوزه همان برون تراود که در اوست» و منافع دنیوی آنها چنان اقتضا میکند امّا آنچه جای تأسف دارد، و دردمندانه باید اظهار داشت رفتارهای بعضی از بی خبران و دوستان ناآگاه است، آن هایی که دم از دین و دیانت میزنند.
راستی مگر امام صادق (علیه السّلام) نفرمود: «زن با غیر شوهر و محارمش بیش از پنج کلمه آن هم در حال ضرورت سخن نگوید» چه شده ما را که فرهنگ اصیل اسلامی را پاس نمیداریم آیا فقط «فارسی را باید پاس داشت» و یا لازم است مرزها و حدود شرعی را نیز پاس داریم؟! اگر بدنبال زیبایی هستیم در حیا و نجابت است، علی (علیه السّلام) فرمود: « حیا راهی است به تمام زیباییها» و راز و کلید همه خیرها و خوبی در حیا است: « حیا کلید تمام نیکی است» و پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: « حیا تمامش نیکی است».
کجا رفته حیای فاطمی و نجابت و حیای زینبی،
زن میراث دار پاکی مریم و زهرا(سلام الله علیها) و زینب است گوهر عفاف و حیا و پاکی کم ارزشتر از طلا و پول و محصول و باغ و وسایل خانه نیست، دزدان ایمان و غارتگران حیا نیز فراوانند.
بیاییم همه دیوارها را خراب نکنیم و همه پردهها را کنار نزنیم و همه پنجرهها را باز نکنیم، بیاییم دیوار آسیب دیده حیا را ترمیم کنیم، چرا که بیحیایی و کم حیایی نشانه تیره اندیشی است نه روشنفکری، علامت جهالت است نه تمدن، علی (علیه السّلام) فرمود: « عاقلترین مردم باحیاترین آنها است.»
نگاهی به جایگاه حیا در فرهنگ
اشاراتی مختصر به بیان نکاتی درباره حیا در اینجا مناسب مینماید:
الف: حیای دختران شعیب در قرآن:
قرآن کریم با این که غالباً مسائل را به صورت کلّی بیان میدارد، ولی گاهی بجهت حیاتی بودن مسأله، جزئیات و نمونه هایی بیان میدارد از این دست است ماجرای حضرت موسی و برخورد او با دختران حضرت شعیب، در اینباره میفرماید: «و هنگامی که (موسی) به (چاه) آب مَدیَن رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب میکنند؛ در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند و به چاه با بودن مردان نزدیک نمیشوند. موسی از آنان پرسید: کار شما چیست؟ گفتند: آنها را آب نمیدهیم تا چوپانان همگی خارج شوند... موسی برای (گوسفندان) آن دو آب کشید و...» در ادامه این داستان درباره نحوه آمدن یکی از دختران شعیب و گفتگوی او با حضرت موسی (علیه السّلام) میفرماید:«ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام بر میداشت. گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد.»(14) از این آیه میتوان حیا را به زیبایی دریافت چرا که:
1ـ تا زمانی که مردان کنار چاه بودند دختران شعیب نزدیک چاه نمیرفتند.
2ـ آنگاه اقدام به آب دادن گوسفند کردند که تمام مردان پراکنده شدند.
3ـ سراپا حیا نزد موسی (علیه السّلام) آمدند.
4ـ نگفت: مزد تو را میپردازیم بلکه گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا مزد تو را بپردازد.
ب: حیا تمام دین است:
علی (علیه السّلام) میفرماید: « حیا تمام دین است.»
پ: حیا بازدارنده از زشتیها:
علی (علیه السّلام) میفرماید: « حیا (انسان را) از کار زشت باز میدارد» بیحیا به هر کاری دست میزند، در روایات عدیدهای این مضمون آمده که آخرین سفارش پیامبران، سفارش به حیاء بود. امام هفتم (علیه السّلام) میفرماید: « از مثالهای (کلمات قصار) انبیاء باقی نمانده است مگر یک کلمه (و آن این است که) هرگاه حیا نداشتی، هرکاری میخواهی انجام بده...»
ت: عاقبت بیحیایی:
علی (علیه السّلام) فرمود: «کسی که حیا و شرمش اندک شد، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود، و کسی که ورعش کمتر باشد، قلبش میمیرد و آن که دلش مرده باشد، در آتش جهنم داخل خواهد شد.»
ث: سرپوش عیبها:
علی (علیه السّلام) فرمود: « آن کس که با لباس حیاء خود را بپوشاند کسی عیب او را نبیند.»
ج: سرچشمه خوبیها:
و آن حضرت فرمود: «م کسی که حیا ندارد، خیری در او نخواهد بود.»
پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:«حیاء ده جزء دارد، نه سهم آن در زنها است، و یک سهم آن در مردان.»
و بانوی حیا زینب کبری(سلام الله علیها) تمامی آن را در کنار پرورش پدر و مادر دارا میباشد.
نمونههایی از حیای زینب (سلام الله علیها)
1. فرزند بیت حیا و عفّت:
تأثیر وراثت و خانواده در رفتار و کردار انسان تردید پذیر نیست. امروزه به روشنی ثابت شده است که بخشی از صفات، خوب و بد، از راه وراثت، از نسلی به نسلی منتقل میشوند و به همین جهت خانواده هایی که پیامبران در آن متولّد شدند، عموماً پاک و اصیل بودند به همین جهت در منابع اسلامی نیز از ازدواج با زنان زیبایی که در خانوادههای ناپاک و عاری از حیا به بار آمدهاند نهی شده است. در کنار وراثت، تربیت مطرح است، زیرا بخشی از فضایل و کمالات با تربیت صحیح به فرزندان منتقل میشود.
در زندگی زینب(سلام الله علیها) این دو عامل (وراثت و تربیت) در بالاترین حد خویش وجود داشت، زینب از پستان حیا شیر نوشید و در دامان حیا و پاکی تربیت یافته، چنان که در زیارت نامه آن بانوی گرانسنگ میخوانیم: « سلام بر کسی که از پستان ایمان شیر نوشید». و ایمان و حیا همراه و ملازم همدیگرند.
آن که پا تا به سر ایمان و حیاست
خونش آمیخته با خون خداست
عشق را همسفر کرببلاست
مظهر عصمت و پاکی، تقواست
به یقین زینب کبری باشد
زاده حیدر و زهرا باشد
آری! زینب کبری(سلام الله علیها) در خانه وحی و ولایت، از پدر و مادر معصوم به دنیا آمد و در آغوش نبوت، مهد امامت و ولایت و مرکز نزول وحی الهی نشو و نما نمود و از پستان یگانه مادر معصوم جهان هستی «فاطمه زهرا(سلام الله علیها)» شیر خورد و از ابتدای شیرخوارگی در آغوش پرمهر مادر، عفت، حیا، شهامت و عطوفت را فرا گرفت و هم زمان با دوران شیرخوارگی در محضر بزرگترین استادان جهان انسانیت یعنی رسول اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امیرالمؤمنین و دو برادر بزرگوارش امام حسن(علیه السّلام) و امام حسین(علیه السّلام) تربیت یافت. در نتیجه، گمان نمیرود که تا به حال هیچ دختری به آن تربیت بلند که زینب (سلام الله علیها) در آن خانواده بزرگ به آن نایل گردید، رسیده باشد زینب کبری اکثر اوقات در کنار جد مهربانش رسول خدا بود، انس زینب (سلام الله علیها) به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نیز محبّت حضرت به این دختر در وصف و بیان نمیگنجد.
فاطمه زهرا(سلام اللّه علیها) در آن مدّت کوتاه نهتنها دخترش زینب را از نظر رشد فکری، اخلاقی، فرهنگی و معنوی تربیت کرد بلکه او را از بسیاری از علوم قرآنی و پیش آمدهای آینده آگاه نمود. و حیا و عفت را عملاً به او آموخت تا آنجا که نابینایی بر فاطمه وارد میشود پشت پرده میرود، این درسهای حیا را زینب (سلام الله علیها) بخوبی فرا گرفت.
زینب تربیت شده پدری است که در اوج شجاعت و قهرمانی، از بالاترین حد حیا برخوردار است. و اوج حیایی آن مادر پاکدامن و این پدر دلاور را هنگام خواستگاری علی (علیه السّلام) از زهرا(سلام الله علیها) میبینیم که جز سکوت محض هیچ نمیگویند.
از این دو دریای حیا و پاکی شیر زنی چون زینب (سلام الله علیها) که مجسمه حیا است به وجود میآید. و این والدین معصوم سخت از مرز حیا و عفت او پاسداری میکردند.
«یحیی مازنی» که از علمای بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل میکند: مدتها در مدینه، در همسایگی علی (علیه السّلام) در یک محلّه زندگی میکردم. منزل من در کنار منزلی بود که «زینب» دختر علی (علیه السّلام) در آنجا سکونت داشت، حتی یکبار هم، کسی حضرت زینب را ندید و صدای او را نشنید. او هرگاه میخواست به زیارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب میرفت، و در حالی که پدرش علی(علیه السّلام) در پیش و برادرانش حسن و حسین (علیهما السلام) در اطراف او بودند. وقتی هم به نزدیک قبر شریف رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) میرسیدند، امیرالمؤمنین(علیه السّلام) شمعهای اطراف قبر را خاموش میکرد. یک روز امام حسن(علیه السّلام) علّت این کار را سؤال کرد، حضرت فرمود: « از آن میترسم که کسی (در روشنی) خواهرت زینب را ببیند. » راستی کجا رفته این مرزبانیهای حیا؟!و به قول «شیخ جعفر نقدی» زینب (سلام اللّه علیها) تربیت شده پنج تن آل عباء است: « پنج تن آل عباء به تربیت و فرهنگ سازی و تهذیب زینب همّت گماردند و همین بس که آنها ادب کننده و آموزگار باشند.»
2. حیا در آغاز جوانی
دکتر «عائشة بنت الشاطی»، بانوی نویسنده و اهل تحقیق اهل سنّت، چنین میگوید: «زینب در آغاز جوانی چگونه بوده است؟ مراجع تاریخی از وصف رخساره زینب در این اوقات خودداری میکنند، زیرا که او در خانه و رو بسته زندگی میکرد. ما نمیتوانیم مگر از پشت پرده روی وی را بنگریم، ولی پس از گذشتن دهها سال از این تاریخ، زینب از خانه بیرون می آید و مصیبت جانگداز کربلا او را به ما نشان میدهد. و کسی که او را به چشم دیده برای ما وصفش میکند و چنین میگوید: چنان که طبری نقل کرده است: گویا میبینم زنی را که مانند خورشید میدرخشید و با شتاب از خیمهگاه بیرون آمد.» پرسیدم او کیست؟ گفتند: زینب دختر علی (علیه السّلام) است. و از دیگری نقل شده، که: به خدا که من صورتی مانند آن ندیدم گویا پارهای از ماه بود، در صورتی که این بانوی بزرگ در آن وقت در پنجاه و پنجمین سال زندگی خود بود، غریب بود، خسته و کوفته بود، مصیبت زده و داغ دیده بود، پس جمال زینب در آغاز جوانی پیش از آن که سالمندی، و مصایب جانگداز خوردش کند و جام داغ دیدگی را تا پایان بَدُو بنوشاند چگونه بود. تاریخ او را ندیده، چرا که حیای او مانع از آن شده است. مادرش فاطمه (سلام اللّه علیها) توصیه کرده است که: « برای زنان بهتر است که آنان مردان را نبینند، و مردان نیز) آنها را نبینند.» با این حال از مسائل اجتماعی به دور نبودند بلکه دارای مجلس علمی ارجمندی بود، زنانی که میخواستند احکام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر میشدند و کسب دانش میکردهاند.»
و اگر دستور الهی و آسمانی نبود که: « براستی خدا خواسته که آنها را اسیر ببیند»، حسین (علیه السّلام) هرگز به خود اجازه نمیداد خواهر را در سفر کربلا به همراه ببرد.
بردن اهل حرم دستور بود و سِرّ غیب
ورنه این بیحرمتی را کی روا دارد حسین
فرشاد متقی